پزشکی
هل تريد التفاعل مع هذه المساهمة؟ كل ما عليك هو إنشاء حساب جديد ببضع خطوات أو تسجيل الدخول للمتابعة.

هفت گام تا رسیدن به آرامش روح

اذهب الى الأسفل

هفت گام تا رسیدن به آرامش روح Empty هفت گام تا رسیدن به آرامش روح

پست من طرف silence الأربعاء سبتمبر 02, 2009 1:39 pm

گرچه از «آرامش روح» به عنوان «گم شده» انسان معاصر
ياد مى شود، اما چنان نيست كه اين گوهر ناياب، دست نيافتنى باشد، به دليل
انسان هاى بى شمارى كه از آن برخوردارند و زندگى هاى «بى اضطراب» و روح
هاى «آرام» دارند.

همان گونه كه «امنيّت اجتماعى» اگر نباشد، انجام
دادن هر نوع خدمات اقتصادى و رفاهى و آموزشى و... دچار اختلال مى شود،
وقتى هم كه «آرامش روح» نباشد، نه فكر كار مى كند، نه زمينه يادگيرى فراهم
مى شود، نه دلبستگى به زندگى پديد مى آيد و نه خلاّقيت هاى ذهنى و فعاليت
هاى علمى صورت مى پذيرد؛ چون نگرانى، قدرت تصميم را نيز مختل مى سازد.

پس
بايد در پى علاج اين غدّه روحى بود، تا لذّت زندگى را چشيد. بى شك، آشفتگى
فكرى، به اضطراب روح مى انجامد ؛ هراس از دشمن و مهاجم، زندگى را دستخوش
تلاطم و ناآرامى مى سازد ؛ بى پشتوانه بودن، احساسِ به پايان رسيدن وجود و
به آخر خط رسيدن عمر را فراهم مى آورد و اين نگرانى نيز، به نوعى «اضطراب
آور» است؛ چرا كه فرصت ها در گذرند و روزها، هفته ها، ماه ها و سال ها،
شتابان سپرى مى شوند. روزى به استقبال آنها مى رويم، روزى هم با آنها
«وداع» مى كنيم. و اگر دستمان به جايى بند نباشد و به آينده روشنى، چشم
ندوخته باشيم، زندگى، دچار ناامنى مى شود و روح، گرفتار پريشانى و دل،
دستخوش آشوب!

اميرمؤمنان(ع) مى فرمايد: «هيچ نعمتى گواراتر از امنيّت نيست».(1)

اما چگونه مى توان به آن رسيد؟

بعضى
در فراز و نشيب زندگى و تلاطم امواج حوادث، همچون تكّه چوبى دستخوش امواج
اند؛ بعضى هم مانند كوهى عظيم، ايستاده در كنار خيزاب هاى بلند و سنگين
درياها.

و چگونه مى توان با داشتن يك «تكيه گاه»، از اطمينان خاطر
و آرامش روح و سكون نفس، برخوردار بود و از فشارهاى روحى و ناامنى فكرى و
امواج تشويق خاطر رها شد؟

چراغ راه تو، جز سوز اشك و آهى نيست،

تو را كه مانده چنين بى پناه و دلگيرى

بجز خداى جهان، هيچ تكيه گاهى نيست،

به پيش پاى تو، اى اشتياق سبز و جوان!

بجز نيايش و راز و نياز، راهى نيست.(2)

آنچه مى تواند درمانى بر بى سر و سامانى روح و اضطراب روان باشد، از جمله از اين قرار است:


1 . يقين در باور
كسى
كه دچار ترديد و شك است در باورهاى دينى خود به مرحله «يقين» نرسيده است،
دچار اضطراب مى شود و نگران پيامدهاى زندگى و عواقب كارهاست.

ايمان،
امنيّت و آرامش مى آورد و اگر قرآن كريم هم فرموده است كه: «دل، آرام گيرد
ز ياد خداى»،(3) اشاره به نقش ايمان و اعتقاد به خدا و ياد آن محبوب و
معبود، در ايجاد آرامش روحى است.

خداباوران، خود را در پيوند و
ارتباط با مبدأ هستى و سرپرست همه عالميان مى بينند و از اين رهگذر، قطره
وجود خويش را متّصل به دريا مى كنند و عظمت روحى در سايه «ايمان»، آشفتگى
هاى روان را مى زدايد و اميدوارى به لطف و رحمت خدا، ريشه نگرانى را مى
خشكاند.

قطره، درياست اگر با درياست...

پس اگر خوره شك بر
باورها رخنه كرد، در اولين فرصت بايد آفت زدايى كرد، تا بنيان معتقدات
آسيب نبيند و اضطراب روحى نياورد. و... البته كه اين گونه نگرانى كه عمل
آفرين و اصلاحگر است، مفيد و سازنده است و با نگرانى هاى بى اساس و توهّمى
و خيالى فرق دارد.


2 . نيايش در زندگى
موجودى «بى نهايت
كوچك»، وقتى در برابر آفريدگارش كه «بى نهايت بزرگ» است قرار مى گيرد و
خود را حتى كمتر از قطره اى در برابر اقيانوس و ذرّه اى در مقايسه با
كهكشان ها مى يابد، احساس كوچكى در برابر آن عظمت، او را به كرنش و نيايش
وا مى دارد و همه عظمت در همين احساس نيازمندى است.

آنچه اين «هيچ» را به آن «همه» پيوند مى دهد، «دعا»ست.

بى
جهت نيست كه موساى كليم، براى به انجام رساندن رسالت عظيمش، دعا مى كند و
از خداوند «شرح صدر (گشودگى سينه)» مى طلبد،(4) و در متون حديثى، آن همه
به نيايش توصيه شده و متون دعايى، لبريز از حكمت ها و هدايت هايى است كه
جان را اعتلا مى بخشد و روح را آرام مى سازد.

كتاب «نيايش» از
آلكسيس كارْل، سراسر توجّه دادن به اين وادىِ متروك و فراموش شده و بيان
آثار دعا و نيايش است. حرف هاى زيبايى دارد؛ يكى هم اين كه: «نيايش، انسان
ها را آن چنان رشد مى دهد كه جامه اى كه وراثت و محيط به قامتشان دوخته
است، براى شان كوتاه گردد. ملاقات پروردگار، آنها را از صلح و آرامش درون،
لبريز مى سازد، به طورى كه شعشعه پرتو اين صلح، از چهره شان نمودار است و
آن را هرجا كه روند، با خود مى برند».(5)

كم نيستند كسانى كه
دلهره، نگرانى، ترس، اضطراب و تشويش خاطرِ خود را در مواقع خوف و خطر و
سختى ها و بحران ها، با «داروى دعا» درمان مى كنند.


3 . پرهيز از خطا و گناه
اضطراب
ها گاهى ريشه در عدول از راه فطرت و دين و قانون و خرد دارند ؛ يعنى
ارتكابِ: جُرم، گناه و خطا. اينها فشار روحى مى آورند؛ تازيانه عذاب وجدان
و «نفس لوّامه»، آرامش و آسايش را مى گيرد؛ بيم از دستگيرى و كيفر و عذاب،
اضطراب مى آورد؛ ترس از رسوايى و بى آبرويى، همواره استرس آور (تنش زا) و
نگران كننده است.

امّا... «آن را كه حساب، پاك است، از محاسبه چه باك است؟».

راه
درمان آن اضطراب، حركت در بستر طاعت و اطاعت و دورى از حريم شكنى و گستاخى
بر خدا و شرع و قانون است. وگرنه، يك مجرم و گنهكار، اگر هم از كيفر
بگريزد، عذاب وجدان، آرامش را از او مى گيرد.


4 . حفظ گوهر اميد
يأس، شكننده ترين سنگ براى «جام زندگى» است و تباه كننده ترين عامل براى حيات روحى است.

به تعبير امام على(ع): «يأس، انسان نااميد را از پا در مى آورد».(6)

ايشان، در سخنى ديگر، نوميدى را بزرگ ترين بلا مى شمارد.(7)

كسى
كه دچار نوميدى مى شود، از هستى ساقط مى شود، انگيزه زندگى را از دست مى
دهد، نشاط و شادابىِ او رو به افول مى رود و اضطراب و ناآرامى، بر روحش
سايه مى افكند؛ امّا اميد، انگيزه آفرين است.

حضرت رسول(ص) در
حديثى فرموده است: «اميد، مايه رحمت براى امّت من است. اگر اميد نباشد، نه
مادرى فرزندش را شير مى دهد، نه كشاورز و باغبانى، نهالى مى كارد».(Cool

و امير مؤمنان(ع) فرموده است: «آرزو، رفيقى همدم است».(9)

پس
نبايد اين گوهر را از كف داد، كه گم كردن آن، اضطراب آور و نگران كننده
است. نااميدى، روزنه هاى گشايش را به روى انسان و افق آينده او مى بندد.
بايد با «اميد»، اين پنجره بسته را گشود.


5 . باور به درستىِ راه
برخى
عمرى در راهى پيش مى روند و كارهايى مى كنند، امّا همچنان در ژرفاى جانشان
ترديد وجود دارد كه آيا افكارشان صحيح و راه و روششان درست است؟ آيا مبنا
و مرامى كه دارند، حق است و آنان را به «مقصد» مى رساند؟

اين حالت، آشفتگى روحى مى آورد. بصيرت در دين و باورداشتن به درستى راه، روح را آرامش مى دهد و از دغدغه و نگرانى ها مى رهاند.

وقتى
به درستى افكار و راهتان باور داريد، بگذاريد ديگران هرچه مى خواهند
بگويند، هو كنند، مسخره كنند، شما را ساده يا گمراه بشمارند. شما كه
خودتان مى دانيد چه گوهرى در اختيار داريد ؛ پس از حرف و حديث ديگران چه
باك؟ نگران قضاوت ديگران نباشيد.

مردى به امام حسين(ع) گفت: بيا
بنشين تا با هم درباره دين، بحث و مناظره كنيم. حضرت فرمود: «فلانى! من بر
دين خويش بصيرت دارم و بر حق بودنم براى من، كاملاً روشن است. تو اگر به
دين خود، جاهل و ناآگاهى، برو و آن را بجوى...».(10) حضرت امير(ع) نيز
درباره راه و روش خود و حقانيت خويش در مصاف با باطل، مى فرمايد: «من،
بصيرت و آگاهى كامل و يقينى دارم كه دشمنانم در مسير گمراهى اند و من، بر
حق و در راه هدايتم».(11)



6 . كوشش براى اداى تكليف
براى
يك فرزانه متعّهد، مهم ترين دغدغه بايد اين باشد كه به «وظيفه»، عمل كرده
است، يا نه؟ اگر كوتاهى و ترك وظيفه داشته، بايد نگران باشد و اگر به
تكليف خود در حدّ توان عمل كرده است، جاى نگرانى و آشفتگى خاطر و اضطراب
درونى نيست.

گرچه از داغ لاله مى سوزيم

ما همان سربلند ديروزيم

چون به تكليف خود عمل كرديم

روز فتح و شكست، پيروزيم.(12)

دست
يافتن به آرامش روح، در سايه «وجدان كارى» و انجام دادن دقيق تعهّدات و
پاى بندى به قول و قرارها و شانه خالى نكردن از بار تكليف و مسئوليت است.
اگر در انجام دادن وظيفه خود، قصورى نداشته ايد، چه جاى نگرانى؟


7 . توكّل
در
رخدادها، بخشى از امور و وظايف بر دوش ماست، و برخى ديگر را بايد به مشيّت
خدا و تدبير او واگذار كرد. مهمّ آن است كه ما در حدّ توان، كوتاهى نكنيم.
بقيّه كار را به خدا بسپاريم. البته «اعتماد به نفس» نيز در رسيدن به ثبات
شخصيت و آرامش روح و نجات از آشفتگى و اضطراب، مؤثّر است.

همه آنان
كه در زندگى به «توفيق»هايى رسيده اند، با روحيّه توكل و اعتماد به نفس و
اميد به يارى و امداد خدا گام برداشته اند و سايه نشين زحمات خويش شده، از
بوستان همّت و اراده خود، گل چيده و ثمر برگرفته اند.

* * *

بارى...
«اضطراب» را رخنه اى در ديواره عمر و جام زندگى بدانيم و با تكيه بر
ايمان، نيايش، توكّل، يقين، عمل به تكليف، حفظ گوهر اميد، دست يافتن به
بصيرت دينى و شناخت عميق، به «آرامش» برسيم و «نگرانى موهوم» را به خانه
دل، راه ندهيم.

چرا جدا ز خدايى، ز خويش بيگانه؟

چرا فرار، چرا بى قرار و ناآرام؟

بيا سحرگاهان،

خزانِ خسته دلى را،

به عطر ياد و شميم دعا، چو گلشن كن .

بيا به زمزمه ياد يار، در دل شب ها

درون تيره خود را چو روز، روشن كن.



منابع :

--------------------------------------------------------------------------------

1 . غررالحكم، ج 6، ص 435 .

2 . برگ و بار، جواد محدّثى، ص 25 .

3 . سوره رعد، آيه 28 .

4 . سوره طه، آيه 26 .

5 . نيايش، الكسيس كارل، ترجمه: محمدتقى شريعتى، انتشارات تشيّع، ص 63 .

6 . ميزان الحكمه، ج 11، ص 4926 .

7 . همان جا.

8 . همان، ج 1، ص 130.

9 . بحارالأنوار، ج 2، ص 135.

10 . بحارالأنوار، ج 2، ص 153 .

11 . نهج البلاغه، تصحيح: صبحى صالح، نامه 62 .

12 . برگ و بار، ص 181 .
silence
silence
کاربر ویژهکاربر ویژه

تعداد پستها : 770
Points : 2448
Reputation : 60
Join date : 2009-05-11

نشان
قدرت:
هفت گام تا رسیدن به آرامش روح Left_bar_bleue2/2هفت گام تا رسیدن به آرامش روح Empty_bar_bleue  (2/2)

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

بازگشت به بالاي صفحه


 
صلاحيات هذا المنتدى:
شما نمي توانيد در اين بخش به موضوعها پاسخ دهيد
whats happen?