مواضيع مماثلة
ماریان اندرسون صدای سیاهان
پزشکی :: از گوشه کنار :: فرهنگی-هنری :: بیوگرافی
صفحه 1 از 1
ماریان اندرسون صدای سیاهان
ماریان اندرسون (Marian Anderson) خواننده سیاه چرده آمریکایی و یکی از با
استعدادترین خوانندگان قرن بیستم بود. وی صدایی قوی، لرزان و زیبا داشت.
بیشتر آثار او بین سالهای 1925 تا 1965 بود که شامل اجراهایی در کنسرتها
به همراه ارکسترهای بزرگ آمریکا و اروپا می باشد. اگرچه بسیاری از اپراهای
مهم اروپا از وی دعوت به اجرا و بستن قرارداد کردند اما خانم اندرسون هیچ
کدام را نپذیرفت و ترجیح داد به جای اجرا در اپرا، تنها در رسیتالها و
کنسرتها خوانندگی اش را ادامه دهد. البته بعدها در اپرا هم هنر زیبای خود
را به گوش همگان رسانید. وی آلبومهای فراوانی دارد که نشان دهنده اجراهای
وسیع و فراوانش می باشد، از دانش درباره ادبیات اجرا در یک کنسرت گرفته تا
اشعار و اپرا تا اشعار سنتی و معنوی آمریکایی... این خواننده
آمریکایی-آفریقایی به عنوان یک هنرمند سیاهپوست در راه مبارزه با تبعیض
نژادی در اواسط قرن بیستم آمریکا به شخصیتی مهم بدل شد.
در سال 1939 سازمان عضویت زنان آمریکا (Daughters of the American
Revolution) از دادن اجازه به اندرسون برای خواندن در تالار قانون اساسی
واقع در واشنگتون امتناع کرد، این تبعیض نژادی آنان باعث شد تا اندرسون
مورد توجه مجامع بین المللی قرار گیرد، در سطحی که معمولا تنها افراد
بسیار سرشناس یا سیاستمدران در آن رده مورد توجه قرار می گیرند.
با کمک رئیس جمهور فرانکلین روزولت و همسرش النار روزولت، اندرسون کنسرتی
فوق العاده درخشان در فضای باز و در روز عید پاک سال 1939 در واشنگتون با
جمعیتی نزدیک به 75000 نفر و میلیونها شنونده رادیویی که به طور زنده
کنسرت را دنبال می کردند، برگزار کرد!
وی به شکستن سدهایی که در راه یک هنرمند سیاه در آمریکا وجود داشت ادامه
داد و به طور قابل ملاحضه ای، اولین فرد سیاهپوستی است که در اپرای
متروپولیشن نیویورک در 7 ژانویه 1955 خوانده است؛ (با اجرای نقش Ulrica در
اپرای "Un ballo in maschera" اثر وردی در اپرای بزرگ و مطرح متروپولیشن)
این تنها زمانی بود که وی روی سن اپرایی اجرا کرد.
اندرسون بعدها سمبولی مهم از ظرافت و زیبایی در زمان جنبش حقوق شهروندی در
دهه های 1960 شناخته شد، همچنین می توان اشاره کرد به حضور و خوانندگی
قابل تحسینش در؛ اجتماع بزرگ خیابانی در 28 آگست 1963 با حضور 80 در صد
سیاه پوست و 20 درصد سفید پوست که توسط مارتین لوترکینگ رهبری میشد. وی
همچنین سالها به عنوان "سفیر نیکی " در سازمان ملل متحد کار و فعالیت کرد.
از جمله جوایز و افتخارات بی شماری که اندرسون دریافت نمود؛ مدال آزادی در
سال 1963، افتخار مرکز کندی در سال 1978، مدال ملی هنر در سال 1984 و
جایزه "آلمانی موفقیت در زندگی" در سال 1991 است.
ماریان اندرسون در فیلادلفیا، پنسیلوانیا متولد شد.او فرزند ارشد جان
برکلی اندرسون و انی دلیلا راکر بود. پدر وی در مرکز شهر فیلادلفیا در
ترمینال شهر، یخ و زغال سنگ می فروخت و به تدریج توانست مغازه مشروبات
الکلی باز کند که برا ی مردی که خود لب به مشروب نمی زد، بسیار مضحک می
نمود! مادر اندرسون قبل از ازدواجش، به کالج لینچبورگ پیوست و در ویرجینیا
به عنوان معلم در مدرسه شروع به تدریس کرد، اما وی در فیلادلفیا قادر به
تدریس نبود، قانونی که تنها معلمان سیاه پوست را در بر می گرفت و نه
سفیدپوستان را!
بنابراین وی خرج خود را از طریق نگهداری کودکان تعمین می کرد. دو خواهر
ماریان؛ آلیز و اثل، هر دو نیز خوانندگی را دنبال کردند. اثل، مادر رهبر
بزرگ بین المللی ارکستر جیمز د-پریست (James DePreist) بود! والدین
اندرسون هر دو مسیحی بودند و تمام خانوده در کلیسای جنوب فیلادلفیا فعالیت
می کردند. عمه مارینا "مری" در موسیقی کلاسیک فعالیت داشت، وی متوجه
استعداد برادرزاده خود شد و او را به گروه کُر کلیسا در سن 6 سالگی معرفی
کرد. به عنوانی عضوی از گروه کُر وی مجبور به اجرای دوئت و سولو بود و
اغلب به همراه عمه ماری که وی نیز صدای خوبی داشت در آنجا اجرا می کرد.
عمه وی، او را به کنسرتهای فراوانی در کلیساهای محلی و یا به دیگر
اجتماعات موسیقی در شهر می برد.
تشویق و تاثیر وی مهمترین انگیزه ماریان برای خواننده شدن بود، او همچنین
ترتیبی داد تا ماریان برای خواندن هر شعر 25 تا 50 سنت دریافت کند! وی
زمانی که به سن ده سالگی وارد شد به تدریج توانست روزی 4 یا 5 دلار دریافت
کند، درآمدی که برای قرن بیستم و در آن سن درخشان بود! در سن ده سالگی به
گروه کُر شهر راه یافت با رهبری اما آزالیا هاکلی (Emma Azalia Hackley)،
در واقع همان جایی که وی اغلب سولو می خواند.
ماریان 12 ساله بود که پدرش زمانی که در ترمینال ردینگ مشغول کار بود دچار
حمله مغزی می شود، تنها چند هفته پیش از کریسمس 1990، و او یک ماه بعد از
حمله قلبی در سن 34 سالگی از دنیا میرود! ماریان و خانواده اش به خانه
والدین پدرش نقل مکان کردند. پدر بزرگ وی به عنوان یک برده به دنیا آمده
بود و آزادی را در سال 1860 تجربه کرده بود. او اولین شخص از خانواده
اندرسون بود که شروع به زندگی در جنوب فیلادلفیا کرد و زمانی که ماریان و
خانواده اش به خانه اش نقل مکان کردند، وی و ماریان بسیار به یکدیگر نزدیک
شدند اما متاسفانه یک سال بعد از دنیا رفت!
ماریان در دوران نوجوانیش به خواندن موسیقی کلیسایی و در گروه کُر
بزرگسالان پرداخت. وی به مدرسه گرامر استانتون رفت و در سال 1912 از آنجا
فارغ التحصیل شد. اگرچه خانواده اش از لحاظ اقتصادی قادر به فرستادن او به
دبیرستان نبودند، حتی نمیتوانستند خرج کلاس موسیقی او را بپردازند! ماریان
بی واهمه هر کجا که می توانست به خوانندگی اش ادامه داد و از هر شخصی که
علاقه به آموزشش را داشتند می آموخت.
ماریان عضو اتحادیه جوانان باپتیست و کمپ دختران آتش شد که باعث مرتبط شدن
وی به گروههای کوچک موسیقی شدند، در نتیجه مدیریت گروه کُر و کشیش کلیسا؛
رورند وزلی پارکز (Reverend Wesley Parks) به همراه دیگر رهبران موسیقی
سیاه پوستان، به طور متحد به ماریان کمک کردند. آنان پولی را که ماریان
برای رفتن به کلاسهای مری اس.پاترسون (Mary S. Patterson) و دبیرستان
فیلادلفیای جنوبی نیاز داشت را فراهم آوردند.
وی در سال 1921 از آنجا فارغ التحصیل شد. بعد از دبیرستان، ماریان در تمام
دانشکده های موسیقی سفیدپوستان تقاضای ثبت نام کرد، اما به دلیل رنگ پوستش
وی را نپذیرفتند! شخصی که مسئول بخش پذیرش دانشگاه بود در جواب تقاضای وی
گفت: "ما رنگین پوست را قبول نمی کنیم". مدیر دبیرستان، به وی کمک کرد تا
با معلم موسیقی بسیار با استعداد و محترم به نام ژوزپه بوگتی (Giuseppe
Boghetti) و آنجس ریفسنایدر (Agnes Reifsnyder) در فیلادلفیا آشنا شود.
استعدادترین خوانندگان قرن بیستم بود. وی صدایی قوی، لرزان و زیبا داشت.
بیشتر آثار او بین سالهای 1925 تا 1965 بود که شامل اجراهایی در کنسرتها
به همراه ارکسترهای بزرگ آمریکا و اروپا می باشد. اگرچه بسیاری از اپراهای
مهم اروپا از وی دعوت به اجرا و بستن قرارداد کردند اما خانم اندرسون هیچ
کدام را نپذیرفت و ترجیح داد به جای اجرا در اپرا، تنها در رسیتالها و
کنسرتها خوانندگی اش را ادامه دهد. البته بعدها در اپرا هم هنر زیبای خود
را به گوش همگان رسانید. وی آلبومهای فراوانی دارد که نشان دهنده اجراهای
وسیع و فراوانش می باشد، از دانش درباره ادبیات اجرا در یک کنسرت گرفته تا
اشعار و اپرا تا اشعار سنتی و معنوی آمریکایی... این خواننده
آمریکایی-آفریقایی به عنوان یک هنرمند سیاهپوست در راه مبارزه با تبعیض
نژادی در اواسط قرن بیستم آمریکا به شخصیتی مهم بدل شد.
در سال 1939 سازمان عضویت زنان آمریکا (Daughters of the American
Revolution) از دادن اجازه به اندرسون برای خواندن در تالار قانون اساسی
واقع در واشنگتون امتناع کرد، این تبعیض نژادی آنان باعث شد تا اندرسون
مورد توجه مجامع بین المللی قرار گیرد، در سطحی که معمولا تنها افراد
بسیار سرشناس یا سیاستمدران در آن رده مورد توجه قرار می گیرند.
با کمک رئیس جمهور فرانکلین روزولت و همسرش النار روزولت، اندرسون کنسرتی
فوق العاده درخشان در فضای باز و در روز عید پاک سال 1939 در واشنگتون با
جمعیتی نزدیک به 75000 نفر و میلیونها شنونده رادیویی که به طور زنده
کنسرت را دنبال می کردند، برگزار کرد!
وی به شکستن سدهایی که در راه یک هنرمند سیاه در آمریکا وجود داشت ادامه
داد و به طور قابل ملاحضه ای، اولین فرد سیاهپوستی است که در اپرای
متروپولیشن نیویورک در 7 ژانویه 1955 خوانده است؛ (با اجرای نقش Ulrica در
اپرای "Un ballo in maschera" اثر وردی در اپرای بزرگ و مطرح متروپولیشن)
این تنها زمانی بود که وی روی سن اپرایی اجرا کرد.
اندرسون بعدها سمبولی مهم از ظرافت و زیبایی در زمان جنبش حقوق شهروندی در
دهه های 1960 شناخته شد، همچنین می توان اشاره کرد به حضور و خوانندگی
قابل تحسینش در؛ اجتماع بزرگ خیابانی در 28 آگست 1963 با حضور 80 در صد
سیاه پوست و 20 درصد سفید پوست که توسط مارتین لوترکینگ رهبری میشد. وی
همچنین سالها به عنوان "سفیر نیکی " در سازمان ملل متحد کار و فعالیت کرد.
از جمله جوایز و افتخارات بی شماری که اندرسون دریافت نمود؛ مدال آزادی در
سال 1963، افتخار مرکز کندی در سال 1978، مدال ملی هنر در سال 1984 و
جایزه "آلمانی موفقیت در زندگی" در سال 1991 است.
ماریان اندرسون در فیلادلفیا، پنسیلوانیا متولد شد.او فرزند ارشد جان
برکلی اندرسون و انی دلیلا راکر بود. پدر وی در مرکز شهر فیلادلفیا در
ترمینال شهر، یخ و زغال سنگ می فروخت و به تدریج توانست مغازه مشروبات
الکلی باز کند که برا ی مردی که خود لب به مشروب نمی زد، بسیار مضحک می
نمود! مادر اندرسون قبل از ازدواجش، به کالج لینچبورگ پیوست و در ویرجینیا
به عنوان معلم در مدرسه شروع به تدریس کرد، اما وی در فیلادلفیا قادر به
تدریس نبود، قانونی که تنها معلمان سیاه پوست را در بر می گرفت و نه
سفیدپوستان را!
بنابراین وی خرج خود را از طریق نگهداری کودکان تعمین می کرد. دو خواهر
ماریان؛ آلیز و اثل، هر دو نیز خوانندگی را دنبال کردند. اثل، مادر رهبر
بزرگ بین المللی ارکستر جیمز د-پریست (James DePreist) بود! والدین
اندرسون هر دو مسیحی بودند و تمام خانوده در کلیسای جنوب فیلادلفیا فعالیت
می کردند. عمه مارینا "مری" در موسیقی کلاسیک فعالیت داشت، وی متوجه
استعداد برادرزاده خود شد و او را به گروه کُر کلیسا در سن 6 سالگی معرفی
کرد. به عنوانی عضوی از گروه کُر وی مجبور به اجرای دوئت و سولو بود و
اغلب به همراه عمه ماری که وی نیز صدای خوبی داشت در آنجا اجرا می کرد.
عمه وی، او را به کنسرتهای فراوانی در کلیساهای محلی و یا به دیگر
اجتماعات موسیقی در شهر می برد.
تشویق و تاثیر وی مهمترین انگیزه ماریان برای خواننده شدن بود، او همچنین
ترتیبی داد تا ماریان برای خواندن هر شعر 25 تا 50 سنت دریافت کند! وی
زمانی که به سن ده سالگی وارد شد به تدریج توانست روزی 4 یا 5 دلار دریافت
کند، درآمدی که برای قرن بیستم و در آن سن درخشان بود! در سن ده سالگی به
گروه کُر شهر راه یافت با رهبری اما آزالیا هاکلی (Emma Azalia Hackley)،
در واقع همان جایی که وی اغلب سولو می خواند.
ماریان 12 ساله بود که پدرش زمانی که در ترمینال ردینگ مشغول کار بود دچار
حمله مغزی می شود، تنها چند هفته پیش از کریسمس 1990، و او یک ماه بعد از
حمله قلبی در سن 34 سالگی از دنیا میرود! ماریان و خانواده اش به خانه
والدین پدرش نقل مکان کردند. پدر بزرگ وی به عنوان یک برده به دنیا آمده
بود و آزادی را در سال 1860 تجربه کرده بود. او اولین شخص از خانواده
اندرسون بود که شروع به زندگی در جنوب فیلادلفیا کرد و زمانی که ماریان و
خانواده اش به خانه اش نقل مکان کردند، وی و ماریان بسیار به یکدیگر نزدیک
شدند اما متاسفانه یک سال بعد از دنیا رفت!
ماریان در دوران نوجوانیش به خواندن موسیقی کلیسایی و در گروه کُر
بزرگسالان پرداخت. وی به مدرسه گرامر استانتون رفت و در سال 1912 از آنجا
فارغ التحصیل شد. اگرچه خانواده اش از لحاظ اقتصادی قادر به فرستادن او به
دبیرستان نبودند، حتی نمیتوانستند خرج کلاس موسیقی او را بپردازند! ماریان
بی واهمه هر کجا که می توانست به خوانندگی اش ادامه داد و از هر شخصی که
علاقه به آموزشش را داشتند می آموخت.
ماریان عضو اتحادیه جوانان باپتیست و کمپ دختران آتش شد که باعث مرتبط شدن
وی به گروههای کوچک موسیقی شدند، در نتیجه مدیریت گروه کُر و کشیش کلیسا؛
رورند وزلی پارکز (Reverend Wesley Parks) به همراه دیگر رهبران موسیقی
سیاه پوستان، به طور متحد به ماریان کمک کردند. آنان پولی را که ماریان
برای رفتن به کلاسهای مری اس.پاترسون (Mary S. Patterson) و دبیرستان
فیلادلفیای جنوبی نیاز داشت را فراهم آوردند.
وی در سال 1921 از آنجا فارغ التحصیل شد. بعد از دبیرستان، ماریان در تمام
دانشکده های موسیقی سفیدپوستان تقاضای ثبت نام کرد، اما به دلیل رنگ پوستش
وی را نپذیرفتند! شخصی که مسئول بخش پذیرش دانشگاه بود در جواب تقاضای وی
گفت: "ما رنگین پوست را قبول نمی کنیم". مدیر دبیرستان، به وی کمک کرد تا
با معلم موسیقی بسیار با استعداد و محترم به نام ژوزپه بوگتی (Giuseppe
Boghetti) و آنجس ریفسنایدر (Agnes Reifsnyder) در فیلادلفیا آشنا شود.
silence- کاربر ویژه
- تعداد پستها : 770
Points : 2448
Reputation : 60
Join date : 2009-05-11
نشان
قدرت:
(2/2)
پزشکی :: از گوشه کنار :: فرهنگی-هنری :: بیوگرافی
صفحه 1 از 1
صلاحيات هذا المنتدى:
شما نمي توانيد در اين بخش به موضوعها پاسخ دهيد