پزشکی
هل تريد التفاعل مع هذه المساهمة؟ كل ما عليك هو إنشاء حساب جديد ببضع خطوات أو تسجيل الدخول للمتابعة.

ܓܨعاشقا به هم نمی رسنܓܨ

اذهب الى الأسفل

ܓܨعاشقا به هم نمی رسنܓܨ Empty ܓܨعاشقا به هم نمی رسنܓܨ

پست من طرف kocholoi_sheiton الخميس أغسطس 06, 2009 6:45 am

دفعه اول تو کوچه دیدمش

گفت: داداشی میای بازی کنیم؟

بعد اینکه بازیمون تموم شد

گفت:

تو بهترین داداشه دنیایی

وقتی بزرگتر شدم به دانشگاه رفتم

چشام همش اونو می دید

و میخواستم از ته قلبم بگم :

عاشقشم ، دوسش دارم

اما اون گفت:

تو بهترین داداشه دنیایی

وقتی ازدواج کرد

من ساقدوش بودم بازم گفت:

تو بهترین داداشه دنیایی

و وقتی مُرد من زیره تابوتشو گرفتم

مطمئن بودم اگه میتونست حرف بزنه

می گفت:

تو بهترین داداشه دنیایی

چند وقت بعد

وقتی دفتر خاطره هاشو خوندم

دیدم نوشته :

عاشقت بودم ، دوسِت داشتم

اما می ترسیدم بگم
kocholoi_sheiton
kocholoi_sheiton

P87



تعداد پستها : 64
Points : 207
Reputation : 7
Join date : 2009-05-17

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

بازگشت به بالاي صفحه


 
صلاحيات هذا المنتدى:
شما نمي توانيد در اين بخش به موضوعها پاسخ دهيد
whats happen?