خوشكلترین قرار دنیا!

با خدا قرار گذاشته بودم كه همیشه نمازم رو اول وقت بخونم و ازش خواستم كمكم كنه بتونم


خوب خود خدا هم گفته اگه به عهدتون عمل كنین منم به عهدم عمل میكنم

تا حالا هم یادم نمیاد كه وقت نماز شده باشه و من نمازم رو اول وقت نخونده باشم مگر اینكه خواب مونده باشم یا برای جماعت خوندن صبر كرده باشمو یا برای اینكه حقی ضایع نشه صبر كرده باشم




من این مطلب رو اولین باره كه اینجا میگم ...براتون چند تا نمونه عجیب و باور نكردنی از این قرارمون میگم

1-خونه یكی از اقوام بود كه قرار بود به اتفاق جمع بریم منزل یكی دیگه ....دقیقا وقت نماز شده بود ....آماده شده بودیم كه بریم ...همراهمون هم مادر بزرگ و پدر بزرگم هم بود ...مهر رو برداشته بودم اما فكر كردم مراعات حال بقیه مهمتره و نباید به خاطرم منتظر بمونن...منصرف شدم و مهر رو گذاشتم تا آماده رفتن بشم ...كه...یه دفعه از دم در صدا زدن چند دقیقه دیگه واستید تا این كامیون كه تو كوچه اومده و راه رو بند آورده سر و ته كنه و راه باز شه ...یعنی دقیقا همون مدتی كه برای نماز خوندن لازم بود
2-چند روز بعد این ماجرا بود كه رفته بودیم تو یه كارخونه برای چك كردن یه سیستم تولید .. وقت نماز شده بود و صدای قرآن از بلندگوی كارخانه پخش می شد...من هم باید حتما بالای سر كار می بودم

مونده بودم چه كار كنم ...نمی تونستم اونجا رو ترك كنم ...تو همین فكر بودم كه ناگهان برق كارخونه به كلی قطع شد !!!!

و فرصتی برای نماز خوندنم پیش اومد

3-از بیرون شهر برمیگشتیم ...مصادف با وقت نماز بود ....از راننده خواسته بودم نگه داره اما موافقت نكرد ....دل دل میكردم ....تو همین حال بودم كه دیدم مسیر تردد بسته شد ! ...چون مسیر شلوغ شده بود پلیس موقتا مسیر ما رو بسته بود تا یه لاین دیگه ای راه بیافته


ماشین ها وسط خیابون واستاده بودن ...اتفاقا حاشیه همون جاده یه آرامگاهی بود كه جا برای نماز خوندن داشت...من هم از فرصت استفاده كردم و رفتم فوری نمازم رو خوندم و برگشتم ...عجیب اینكه همینكه برگشتم و سوار ماشین شدم راه باز شد...انگار مسیر برای نماز خوندن من بسته شده بود !

4- با این تورهایی كه از مساجد به قم و جمكران میرن عازم بودیم ....ماشین چند بار تو مسیر به بهانه های مختلف توقف كرده بود ....با خودم میگفتم با این همه توقف دیگه وقت نماز وانمی ایسته ...برای سوخت گیری كه توقف كرده بود دقیقا مصادف با اذان بود ...اصلا هم قصد توقف برای نماز رو نداشت ... رفتم و به مسئول كاروانش گفتم نماز از زیارت مهمتره ...با اصرار بعضی دیگه در حالیكه داشت حركت میكرد از رفتن منصرف شد و همونجا برای نماز توقف كرد

جالب اینكه بین اینهمه جا دقیقا لحظه اذان به پمپ بنزین رسیده بود

5-از تهران به مشهد با قطار می رفتم ....قطار فقط یك جا برای نماز نگه می داره ....جالب اینكه دقیقا وقت اذان مغرب قطار یه ایستگاهی برای نماز توقف كرده بود ...تو یه فاصله 12 ساعتی دقیقا وقت نماز به اون ایستگاه رسیده بود!!!




طبق قرارمون همیشه و هر جایی كه بودم سعی كردم نمازم رو اول وقت بخونم

حتی سر جلسه امتحان ترم و یا حتی سر جلسه كنكور به هر طریقی كه شده نمازم رو اول وقت خوندم و بركاتش رو هم تو زندگی به عینه دیدم


این نكته رو هم بگم كه نمازی كه فقط به ظاهر باشه و هیچ باطنی نداشته باشه به هیچ دردی نمی خوره

نمازی ارزشمنده كه واقعا در عمل آدم رو از خطا دور كنه و باعث رشدش بشه


نمازی كه باعث بشه ادم تو زندگیش حق همه رو رعایت كنه نه اینكه حتی با نمازش حق كسی رو ضایع كنه