مواضيع مماثلة
روزی ملا نصر الدین ...
پزشکی :: از گوشه کنار :: فرهنگی-هنری :: طنز-سرگرمی
صفحه 1 از 1
روزی ملا نصر الدین ...
روزی ملا نصر الدین به خانه یکی از تجار شهر رفت و خواست او را ببیند نوکر تاجر گفت: آقا خانه نیست
روز بعد، همان تاجر به طور تصادفی کارش به ملا نصرالدین افتاد، رفت در خانه ی ملا را زد.
ملا نصرالدین از پشت در گفت :من خانه نیستم آقا!
تا جر گفت شوخی نکن ملا !خودت هستی؟
ملا گفت خودت شوخی نکن.من دیروز حرف نوکر بی قابل تو را باور کردم و تو امروز حرف من را باور نمی کنی؟
روز بعد، همان تاجر به طور تصادفی کارش به ملا نصرالدین افتاد، رفت در خانه ی ملا را زد.
ملا نصرالدین از پشت در گفت :من خانه نیستم آقا!
تا جر گفت شوخی نکن ملا !خودت هستی؟
ملا گفت خودت شوخی نکن.من دیروز حرف نوکر بی قابل تو را باور کردم و تو امروز حرف من را باور نمی کنی؟
ice queenP87
- تعداد پستها : 66
Points : 216
Reputation : 13
Join date : 2009-05-18
پزشکی :: از گوشه کنار :: فرهنگی-هنری :: طنز-سرگرمی
صفحه 1 از 1
صلاحيات هذا المنتدى:
شما نمي توانيد در اين بخش به موضوعها پاسخ دهيد