*سرنوشت از ما چی می خوای؟!

من طرف **silence** الجمعة يناير 01, 2010 6:32 am

رو تن کویر خسته-عکس جنگل کشیدم
آب ریختم پای تصویر-من به آرزوم رسیدم

بهترین لحظه ی عمرم-فکر کنم همین سکانسه
با هجوم بدبیاری-این دیگه آخر شانسه

من و من خیلی نبودیم-که بخوایم دریا بسازیم
من و من خیلی کم هستیم-که بخوایم بهت ببازیم

سرنوشت از ما چی می خوای-روزگار خودش سیاهه
هنوزم پلنگ عمرم-تو فکر چیدن ماهه

کاش میشد که می شکافتم-کلاف این سرنوشت
تو همین دنیا می ساختم-واسه تون قصر بهشت

من می خوام پرنده باشم-بپرم به سمت ابرا
عمر من کوتاه نباشه-کوچ کنم رویا به رویا

سرنوشت از ما چی می خوای-دیگه بسه بدبیاری
شب و روز که گرفتی-بگو دیگه چی نداری؟

هر چی بود ازم گرفتی-من دیگه با چی بسازم؟
من دیگه چیزی ندارم-که بخوام بهت ببازم

یه نفس مونده تو سینه-همینه دار و ندارم
بذار آه آخرم رو-واسه ی خودم ببارم
*سرنوشت از ما چی می خوای؟! 655643