مجنون
پزشکی :: از گوشه کنار :: فرهنگی-هنری :: شعر
صفحه 1 از 1
مجنون
یک شبی مجنون نمازش را شکست
بی وضو در کوچه ی لیلا نشست
عشق آن شب مست مستش کرده بود...
فارغ ازجام الستش کرده بود...
گفت یارب از چه خوارم کرده ای
بر صلیب عشق دارم کرده ای....
خسته ام زین عشق دل خونم مکن..
من که مجنونم،تو مجنونم نکن
مرد این بازیچه دیگر نیستم...
ای تو و لیلای تو ،من نیستم!
گفت ای دیوانه،لیلایت منم..
در رگت پیداو پنهانت منم..
سالها با جور لیلا ساختی .
من کنارت بودم و نشناختی....
بی وضو در کوچه ی لیلا نشست
عشق آن شب مست مستش کرده بود...
فارغ ازجام الستش کرده بود...
گفت یارب از چه خوارم کرده ای
بر صلیب عشق دارم کرده ای....
خسته ام زین عشق دل خونم مکن..
من که مجنونم،تو مجنونم نکن
مرد این بازیچه دیگر نیستم...
ای تو و لیلای تو ،من نیستم!
گفت ای دیوانه،لیلایت منم..
در رگت پیداو پنهانت منم..
سالها با جور لیلا ساختی .
من کنارت بودم و نشناختی....
sepandarP87
-
تعداد پستها : 45
Points : 99
Reputation : 2
Join date : 2009-10-11
Age : 35
نشان
قدرت:
(2/2)
پزشکی :: از گوشه کنار :: فرهنگی-هنری :: شعر
صفحه 1 از 1
صلاحيات هذا المنتدى:
شما نمي توانيد در اين بخش به موضوعها پاسخ دهيد