از منظر عشق رنگ عالم سبز است
من عاشقم و رنگ جهانم سبز است
در شهر خبر رسیده از بوی بهار
رویای همه، زیاد یا کم، سبز است
چشمم پر تصویر سیاهی است ولی...
روح من از آن روز که زادم سبز است!
ابلیس اگر چه در بهشت است هنوز
غم نیست، که سرنوشت آدم سبز است!
هر چند که از باد خزان می لرزیم
اندیشه این شاخه سر خم سبز است
با این همه ظلمی که سیاهی کرده است
تردید ندارم که خدا هم سبز است!