قـــــــــــــــــــانــــــــــــــــــع مـــــــــــــــــــریوانــــــــــــــــــی
پزشکی :: از گوشه کنار :: ایران شناسی :: فرهنگ و ادبیات کرد
صفحه 1 از 1
قـــــــــــــــــــانــــــــــــــــــع مـــــــــــــــــــریوانــــــــــــــــــی
شیخ محمد فرزند عبدالقادر که لوس فرزند شیخ سعید فرزند شیخ محمد دولاش از سادات کهنه پوشی شاخه ای ازآن به نام کابلی است که در سال ۱۳۱۸ ه ق در آبادی ریشین از دهات شهرزورمتولد و ۴۰ روزه بود که پدرش را از دست داد .وی در چهار سالگی مادرش را نیز از دست دادآنگاه مرحوم سید حسین چوری او را تحت سرپرستی خود قرار داد و به تربیت او همت گماشته و به مکتبش فرستاده است.
قانع در ۱۲ سالگی دنبال تحصیل را گرفته و بعد از مدتی گشت و گذار در شهرهای سردشت(بیتوش) .سلیمانیه. سنندج.سقز.کوی.کرکوک. و بعد به سلیمانیه برگشت و چندی نزد علامه ابن القره داغی تلمذ کرده است اما به علت گرفتاریهای خانوادگی ترک تحصیل نموده و مدتی به شغل امامت و مکتب داری و متناوبا در دهاتی چند مشغول شده است.
قانع در همان ایامی که در سنندج درس می خوانده بر اثر ذوق و استعداد فطری به گفتن شعر پرداخته است پدر و اجداد قانع هم اغلب شاعر بوده اند مادرش نیز دارای ذوق شاعری بوده و همچنین سه فرزندش به نامهای(خنجر).(کتک).(وریا) داشته است.
قانع به فارسی و کردی شعر می گفته و بیشتر اشعارش در شکایت از اوضاع روزگار و انتقاد از وضع نابسامان محیط زندگی خود او است . چه او با داشتن معلومات کافی و ذوق ادبی و قدرت اندیشه و بیان خوب جز بدبختی و در بدری بهره ای از زندگی نداشته است و همیشه با دیو رنج و حرمان در نبرد بوده و همین امر او را نسبت به جهان و جهانیان بدبین ساخته است با این حال وی عزت نفس داشته و همیشه سعی کرده است از دسترنج خود لقمه نانی فراهم کند به همین دلیل در طول حیات به مشاغلی چون نویسندگی مکتب داری باغبانی کشاورزی و خرده فروشی(بزازی)اسیابانی هیزم فروشی و هیزم شکنی و حتی کارگری دست یازیده است.
آثار قانع
گولا له ی مریوان
باخچه کردستان
چوار باخی پینجوین
شاخی هورامان
دشتی گه ر میان
که همگی کردی سورانی می باشند. و از اشعار فارسی وی هنوز چاپ نشده است
قانع به سال ۱۳۸۵ ه ق درآابادی (له نگه دی) از دهات پنجوین عراق سر بر بالین خاک نهاد .قانع در حدود سال ۱۳۴۲ با پسرش (وریا) در زندان قصر تهران و هر کدام در یک سلول جداگانه محبوس بوده اند.
قانع در ۱۲ سالگی دنبال تحصیل را گرفته و بعد از مدتی گشت و گذار در شهرهای سردشت(بیتوش) .سلیمانیه. سنندج.سقز.کوی.کرکوک. و بعد به سلیمانیه برگشت و چندی نزد علامه ابن القره داغی تلمذ کرده است اما به علت گرفتاریهای خانوادگی ترک تحصیل نموده و مدتی به شغل امامت و مکتب داری و متناوبا در دهاتی چند مشغول شده است.
قانع در همان ایامی که در سنندج درس می خوانده بر اثر ذوق و استعداد فطری به گفتن شعر پرداخته است پدر و اجداد قانع هم اغلب شاعر بوده اند مادرش نیز دارای ذوق شاعری بوده و همچنین سه فرزندش به نامهای(خنجر).(کتک).(وریا) داشته است.
قانع به فارسی و کردی شعر می گفته و بیشتر اشعارش در شکایت از اوضاع روزگار و انتقاد از وضع نابسامان محیط زندگی خود او است . چه او با داشتن معلومات کافی و ذوق ادبی و قدرت اندیشه و بیان خوب جز بدبختی و در بدری بهره ای از زندگی نداشته است و همیشه با دیو رنج و حرمان در نبرد بوده و همین امر او را نسبت به جهان و جهانیان بدبین ساخته است با این حال وی عزت نفس داشته و همیشه سعی کرده است از دسترنج خود لقمه نانی فراهم کند به همین دلیل در طول حیات به مشاغلی چون نویسندگی مکتب داری باغبانی کشاورزی و خرده فروشی(بزازی)اسیابانی هیزم فروشی و هیزم شکنی و حتی کارگری دست یازیده است.
آثار قانع
گولا له ی مریوان
باخچه کردستان
چوار باخی پینجوین
شاخی هورامان
دشتی گه ر میان
که همگی کردی سورانی می باشند. و از اشعار فارسی وی هنوز چاپ نشده است
قانع به سال ۱۳۸۵ ه ق درآابادی (له نگه دی) از دهات پنجوین عراق سر بر بالین خاک نهاد .قانع در حدود سال ۱۳۴۲ با پسرش (وریا) در زندان قصر تهران و هر کدام در یک سلول جداگانه محبوس بوده اند.
koorosh- مدیر ایران شناسی
- تعداد پستها : 189
Points : 721
Reputation : 10
Join date : 2009-09-14
پزشکی :: از گوشه کنار :: ایران شناسی :: فرهنگ و ادبیات کرد
صفحه 1 از 1
صلاحيات هذا المنتدى:
شما نمي توانيد در اين بخش به موضوعها پاسخ دهيد