پزشکی
هل تريد التفاعل مع هذه المساهمة؟ كل ما عليك هو إنشاء حساب جديد ببضع خطوات أو تسجيل الدخول للمتابعة.

زن از نظر دکتر علی شریعتی

اذهب الى الأسفل

زن از نظر دکتر علی شریعتی Empty زن از نظر دکتر علی شریعتی

پست من طرف koorosh الجمعة نوفمبر 06, 2009 7:32 am

شریعتی می­گوید مساله حقوق زن ونقش آن در طول تاریخ ، و به خصوص در سه سده اخیر که یک مساله علمی و فکری است و مذهب­ها ، فلسفه­ها و نظام­های اجتماعی مختلف جهت­گیری­های مختلفی دراین باره داشته­اند ، او می­گوید حقوق اجتماعی وبه خصوص ویژگی­های انسانی زن ، پس از جنگ جهانی دوم ، در مجامع علمی و جریان­های اجتماعی و سیاسی جهان مطرح شده است . او دلیل این امر را جنگ جهانی دوم می­داند . به عقیده شریعتی این جنگ روابط خانوادگی را متلاشی کرد ، ارزش­های سنتی و مذهبی و نیز مراسم و رسوم اخلاقی و اخلاق و معنویت اجتماعی را درهم ریخت .او معتقد است که دوره پس از جنگ ، از نظرفکری و اخلاقی تاثیر بسیار انحرافی ناگهانی در نسل بعد از جنگ داشت که همواره زن حامل آن بود[1].

اما ، به عقیده شریعتی ، این تنها خشونت و جنگ نیست که عامل تغییر ارزش­ها است ، علاوه بر جنگ ، مطرح شدن " جنسیت " نیز در این امر اهمیت دارد . شریعتی توضیح می­دهد که غرب پیش از این­ها از نظر فلسفی و فکری ، اجتماعی و تولیدی ، و تمدنی و فرهنگ با سده­های میانه و مذهب کاتولیک درگیر مبارزه­ای همه جانبه شد و باهمه قیدها ، ارزش­های اخلاقی و فکری و اعتقادی که کلیسا به نام دین از آن­ها دفاع می­کرد ، در افتاد و نابود کرد . یکی از چیزهایی که کلیسا به نام دین از آن دفاع می­کرد ، حقوق و ارزش­ها و شخصیت معنوی و اجتماعی و انسانی زن بود . شریعتی توضیح می­دهد که چگونه پس از رنسانس و بعد از پیروزی و رشد بورژوازی ، فرهنگ بورژوازی که فرهنگ آزادی فردی است بر کلیسا پیروز گشت . به عقیده شریعتی با پیروزی بورژوازی بر حاکمیت حقوقی و اخلاقی و روحی و علمی کلیسا ، همه قیدها وبندها و ارزش­های مثبت و منفی درباره زن که در مجموع به نام دین حمایت می­شد در برابر فرهنگ بورژوازی نابود شد و به ناگهان مساله آزادی جنسی مطرح گشت . زن چون می­دید که زیر این شعار همه محرومیت­ها و قیدهای ضد انسانی او نیز از بین می­رود ، از شعار آزادی به شدت استقبال کرد . این مساله در ادامه به نظر شریعتی همچنان ادامه یافت تا این که به قلمروی علم نیز سرایت کرد . شریعتی معتقد است آن چه که امروز به نام علم بیان می­شود بینش بورژوازی است و با آمدن فروید و مکتب علمی جنسی او، یعنی اصالت جنس ، طبقه بورژوا که اصولا طبقه پستی است و یک نظام ضد انسانی دارد که در چارچوب آن جز پول هیچ ارزش متعالی انسانی دیگری درک نمی­شود ، مجموعه ارزش­ها و احساس­ها و نبوغ­ها را بر اساس اقتصاد به معنی لختی وعریانی و تفسیر کرد . به این ترتیب تجلی­های روحی و عمیق انسانی و استعدادهای خدایی انسان همگی جلوه عقدهای گوناگون سرکوب شده جنسی وانمود شد وروابط انسانی در پرتوی روابط جنسی توجیه گشت . فروید مکتب جنسی خود را واقعیت­گرایی ( رآلیسم) نامید و به وسیله آن آدمی را در حد یک حیوان جنسی و اقتصادی خلاصه کرد[2] .

شریعتی معتقد است که علاوه بر دگراندیشان دست سوم و چهارمی کشورهای جهان سوم ، که ارمغان فروید را به نام بت علم می­پذیرند ، یک عامل دیگر نیز در گسترش فرهنگ بورژوا در جهان اسلام نقش حیاتی دارد و آن گروه­های ارتجاعی و انحرافی هستند که می­خواهند با تعصب­ها و سنت­های منحط و غیر انسانی خود ، خویشتن را حفظ کنند . به عقیده او این گونه افراد همگام و همراه با فرویدیسم ، زمینه را برای پذیرش دعوت به اصالت جنس فراهم می­کنند . شریعتی می­گوید این گروه با ایجاد بدبینی درنسل جوان و بخصوص زنان از طریق قید و بند و محرومیت آنان ازهمه حقوق انسانی و مذهبی خود ، بهترین همکار بورژوایی است که به یلگی و رهایی زن فرامی­خواند[3] .

شریعتی راه حل مساله زن را نه در دعوت به اصالت جنس ، و نه در دعوت متعصبان ، هیچ یک نمی­داند ، بلکه آشکارا بیان می­کند که یکی از عوامل بزرگی که می­تواند جوامع شرقی را در برابر هجوم فکری و فرهنگی غرب که یکی از وجوه آن زندگی زن مدرن است توانایی مقاومت ببخشد ، داشتن فرهنگ غنی ، تاریخ سرشار از زیبایی و تجربه و ارزش و عقیده و نیز حقوق انسانی مترقی و به ویژه چهره­های بسیار پر شکوه و کامل انسانی در مذهب و تاریخ است . او جوامع اسلامی را از این جهت دارای توان بالقوه بسیاری می­داند که می­توانند با تکیه و با احیای آن و با رواج ارزش­های انسانی موجود در فرهنگ و در گذشته خود نسل جدید را توانایی مقاومت در برابر غرب ببخشند . شریعتی در خصوص مساله زن ، شناساندن و احیای چهره­های ممتاز وشخصیت­های نمونه زنده در تاریخ و مذهب اسلام به نسل و زن جدید را ، بهترین راه مقابله با مدرنیسم جنسی می­داند . از این رو او می­گوید مساله اصلی در این جا ، چگونه فهمیدن اهل بیت است که در نظر شیعیان مظهر ارزش­های متعالی هستند . از آن جا که او ارزش­های اهل بیت را منحصر به قوم خاصی ، نه شیعیان و نه مسلمانان ، نمی­داند اسوه بودن آن­ها را برای تمامی بشریت در ابعاد گوناگون اعلام می­کند[4].

شریعتی در نگاهی آسیب شناسانه به معتقدات رایج مسلمانان می­گوید که معمولا در ذهن ما دو مساله باهم مخلوط می­شود در حالی که باید از هم تفکیک شوند و آن تفکیک سنت از مذهب است . به عقیده شریعنی این دو در طول تاریخ با هم مخلوط شده و مجموعه­ای از عقاید و سلیقه­ها ، رفتارها و احساسات و روابط اجتماعی و حقوقی را ساخته­­اند که برای جامعه مقدس شمرده می­شوند . حقوق اسلامی ، ارزش­های اسلامی ، دستورها و قوانین اسلامی در مورد زن ، خانواده و همه چیزبا سننی که در داخل جامعه بومی در طول تاریخ درباره زن و خانواده و جنسیت ساخته می­شوند ، ترکیب می­گردند و تعصبات آن جامعه را می­سازند . به عقیده شریعتی هم متعصبان ما هنگام دفاع از معتقدات خود ، و هم درگراندیشان ما درنقد آن­ها ، به تفکیک این دو مقوله از یکدیگر توجه نمی­کنند . متعصبان در دفاع از دین ، از سنن غیرمذهبی نیز دفاع می­کنند و دگراندیشان ما نیز هنگام نقد این سنن ، عقاید اسلامی را نیز به نقد می­کشند . در صورتی که شریعتی معتقد است که تمایز میان این دو دسته برای ما مسلمانان ضروری است . زیرا ما مسلمانان عقیده داریم که حقوق اسلامی برخاسته از فطرت است . این قوانین همان قوانینی است که ساخته دست و اراده خالق قوانین طبیعت است وبه نظر او قوانین طبیعت کهنه نمی­شود از این رو قوانینی که بر اسا س این ناموس کلی خلقت پی­ریزی می­شود ، کهنه نمی­شوند . اما سنت­های اجتماعی، زاییده نظام تولید ، نظام مصرف ، نظام فرهنگی نو و نظام اجتماعی است . این نظام وقتی دوره­اش تمام می­شود تحول پیدا می­کند ، عوض می­شود ، کهنه می­شود ، عبث و منحط می­شود و حالت ارتجاعی می­گیرد و منفی می­شود یا مانع ترقی می­گردد . شریعتی می­گوید اگر این تفکیک در ذهن ما صورت نگیرد ، آن وقت مذهب که یک پدیده زنده و جاوید است چون در قالب منحط و کهنه و جامد سنت قرار گرفته است ، نمی­تواند نقش موثر در زندگی معتقدان و پیروان داشته باشد و از خطر هجوم و حرکت آن چنانی مصون بماند و خود رادر هر قرن و نسلی زنده و حاضر و موثر نشان دهد . او ازاین رو یک دگراندیش آگاه را یک سنت شناس، تاریخ شناس ، اسلام شناس و زمان شناسی می­داند که بزرگترین رسالت فرهنگی اش این است که اسلام را به عنوان یک محتوای همیشه زنده از درون قالب­های سنتی کهنه که از اسلام نبوده، بلکه متعلق به زندگی بومی یک ملت و یک قوم بوده ، خارج کند و دور سازد[5].

شریعتی می­گوید چهره فاطمه چهره­ای است که اگر درست ترسیم شود ، اگر آن چنان که واقعا بوده ، آن چنان که واقعا می­اندیشیده ، سخن می­گفته ، زندگی می­کرده ، آن چنان که در مسجد نقش داشته ، در شهرنقش داشته ، در خانه نقش داشته ، در زمان نقش داشته ، درمبارزه اجتماعی نقش داشته ، در اسلام نقش داشته، در تربیت فرزند نقش داشته ، آن چنان که بوده ، همه ابعاد بزرگ ماوراییش برای این نسل تصویر و معرفی شود ، نه تنها مسلمان بلکه هر انسان دوستی که وفاداربه ارزش­های انسانی و معتقد به آزادی حقیقی انسان و زن است ، معتقد می­شود و او را به عنوان بزرگترین تصویر و بزرگترین الگو برای پیروی امروز خواهد پذیرفت [6]. این عقیده انگیزه او در نگارش کتاب " فاطمه فاطمه است " می­باشد . او در این کتاب در صدد است که به زن جهان سومی ، زنی که می­خواهد انتخاب کند ، زنی که نه چهره موروثی را می­پذیرد و نه چهره تحمیلی صادراتی پست ترین و پلید ترین دشمنان انسانیت را ، الگوی بدیل سومی را ارایه دهد [7].

شریعتی در مقایسه میان نظام خانواده در اسلام با غرب می­گوید مساله خانواده و اصالت خانواده از مسایل بسیار اساسی وعمیق در اسلام است . به نظر شریعتی سنگ زیرین همه مسایل زنان ، تصویر اسلام از خانواده است . او با فهرست کردن تعهدات متقابل زن ومرد در اسلام[8] بیان می­کند که نوع این تعهدات به حفظ خانواده ودرراستای اصالت خانواده است .در حالی که به عقیده شریعتی نوع تکیه غرب به مساله زن در مسیر اصالت فردی زن می­باشد . یعنی زن رااز خانواده بیرون می­آورد و او را یه عنوان یک موجود انسانی مطرح می­کند و برای او حقوق اختصاصی و اصیل قایل می­شود . به عقیده شریعتی اصالت فرد نه تنها جامعه را به عنوان یک بنای کامل و پیوسته ، متزلزل کرده است ، بلکه خانواده راهم متلاشی کرده است . اصالت فرد ، زن را به عنوان عضوی از خانواده از میان برده است و در عوض او را به عنوان یک فرد کامل د رجامعه مطرح کرده است . این تصویر اززن ، شکل ازدواج وتشکیل خانواده را به صورت یک مناژ) Menage ) و نه فامیل ، به گونه­ای که زن و مرد را به عنوان دو موجود تمام در کنار هم می­نشاند در حالی که دراسلام اصالت خانواده ، زن ومرد را به عنوان دو موجود نیمه تمام که در خانواده ، یک موجود تمام را می­سازند و مکمل یکدیگرند ، مطرح می­کند[9] . شریعتی درباره دفاع از احکامی چون چندهمسر گزینی مردان و ازدواج موقت ، میان واقعیت غیر قابل دفاع موجود جامعه ، و فلسفه حقیقی این احکام تمایز می­گذارد . او می­گوید تجربه " جبهه آزادی بخش اجزایر " در دوره 1954 تا 1961 نشان می­دهد که وقتی جامعه­ای یک جهاد پیگیر ضد استعماری یا ضد استبدادی را درپیش دارد وبرای آن جامعه تلفات مجاهدین مطرح است ، به خاطر این که خانواده­های شهدای این جهاد بی­سرپرست نمانند ، تعدد زوجات به عنوان یک ضرورت و نیز به عنوان یک پاسخ به یک مساله لطیف و حساس انسانی مطرح می­شود . به نظر شریعتی موضوع ازدواج موقت و حجاب نیز چنین است[10].

شریعتی از دو نوع حجاب سخن می­گوید اول حجابی است که نشان سنتی است که به زن تحمیل می­گردد . شریعتی می­گوید این گونه از حجاب در زن همواره ایجاد عقده و نفرت از مذهب می­کند و با از میان رفتن اجبار نیز از بین می­رود . اما نوع دوم حجاب به عقیده شریعتی حجابی است که نشان عقیده و جهان بینی خاصی است ، نشان الگوی بدیل مدرنیسم جنسی است . به عقیده شریعتی این نوع حجاب ، دیگر به قالب و شکل ، چادریا روسری یا... ، بستگی ندارد و بیشتر به معنای آن می­اندیشد
koorosh
koorosh
مدیر ایران شناسی

تعداد پستها : 189
Points : 721
Reputation : 10
Join date : 2009-09-14

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

بازگشت به بالاي صفحه

- مواضيع مماثلة

 
صلاحيات هذا المنتدى:
شما نمي توانيد در اين بخش به موضوعها پاسخ دهيد
whats happen?