***قصر***
پزشکی :: از گوشه کنار :: فرهنگی-هنری :: معرفي كتاب
صفحه 1 از 1
***قصر***
قصر هم از نظر حجم و هم از نظر اعتبار بزرگترین کار فرانتس کافکا به شمار میآید. این رمان که مثل سایر آثار کافکا به زبان آلمانی نوشته شدهاست، رمانی است ناتمام که مرگ زودهنگام او در چهل و یک سالگی (۱۹۲۴) به او این فرصت را نداد تا آن را به پایان برساند. قصر در شکل کنونی اش در ۲۰ فصل نگارش یافتهاست که فصل پایانی همان فصل ناتمام مانده است؛ از روی نشانههایی میتوان حدس زد که احتمالن همان فصل بیستم میبایست آخرین فصل باشد و رمان بعد از آن چندان ادامه نمییافتهاست.
داستان از آنجایی آغاز میشود که ک. (K) شباهنگام وارد دهکدهای میشود که قصر در آن واقع است. به مهمانخانهای پناه میبرد تا استراحت کند اما میخواهند او را از آنجا برانند به این دلیل که میگویند هر کس بخواهد وارد دهکده شود یا در آنجا بماند میبایست از قصر اجازه گرفته باشد.
ک. مدعی میشود که شغلش مسّاحی است و با درخواست خودِ قصر به آنجا آمدهاست. پس از زنگ زدن ابتدا این ادعا تکذیب میشود و سپس تأیید میگردد و در واقع قصر ک. را به مسّاحی میپذیرد.
از فردا صبح که در پی آن است تا هر طور شده به قصر برود و (گویا) شرح وظایفش را بپرسد و مشغول کار شود ولی تا پایان کتاب در این کار کامیاب نمیشود.
ک. در روز دوم گرفتار عشق و عشوهٔ فریدا _ دختری که در "مهمان خانهٔ آقایان" _ میشود و با او رابطه برقرار میکند و قرار میشود که با هم ازدواج کنند. از اینجا به بعد، تک تک فصلهای رمان این سو و آنسو رفتنها و دویدنها و بحث کردنهای ک. است تا با اهالی دهکده، برخی آقایان یا سران قصر تا ارتباطی بیابد و از روزنهای به قصر وارد شود.
او در آغاز میفهمد که فریدا معشوقهٔ کلام (Klamm) است و اینکه او فریدا را از آن خود کرده به نوعی رقابت با کلام یا روی دست او بلند شدن است حال آنکه همین کلام رئیس دیوان عالی قصر است. ک. یکسره تلاش میکند با هر واسطهای شده پیام خود را به کلام برساند یا از او قرار ملاقات بگیرد و یا سر راهش بایستد تا بتواند به نوعی خود را به قصر و سران اصلی آن برساند و یا حتا خود را بر آنها تحمیل کند. مردم دهکده هر چه به او میگویند که ادعای او مبنی بر ملاقات با کلام یا ورود به قصر بی اساس و نشدنی است به گوشش نمیرود و با منطق و اندیشهٔ او که بسیار با نگاه و منطق اهالی دهکده تفاوت دارد، جور در نمیآید.
در چندین فصل هر بار یک نفر میخواهد ک. را با دهکده، مردمش، تاریخچه اش، قصر، بزرگان آن، و ... آشنا کند و ک. مدام با آنها مشاجره و اختلاف دارد و به نظرش بسیاری از چیزهایی که آنها میگویند و میاندیشند به کلی نادرست و بی منطق است. درنهایت میبینیم که گویی خود ک. هم مثل مردم دهکده شده و دارد همان باورهارا نسبت به قصر و آقایانش پیدا میکند.
از آنجا که کتاب قصر ناتمام مانده جای حرف و حدیث بسیاری پیدا کردهاست، حتا برخی همین ناتمام بودن را فرجام درست این کتاب به شمار میآورند.
واژهٔ قصر (Das Schloss) در زبان آلمانی علاوه بر قصر معنای قفل هم میدهد. معادل دیگر قصر در فارسی بستهدژ هم ترجمه شده. معادل انگلیسی آن The Castle و فرانسوی آن Le Château است.
تفسیرها فراوان و گاه ضد و نقیض از این اثر شدهاست.
۱. برخی آن را انتقادی از دیوانسالاری میدانند
۲. برخی آن را دینی _ الهی تعبیر میکنند و قصر را محکمهٔ اسرارآمیز الهی (مقام قدسی) میدانند
۳. برخی دیگر از دیدی روانکاوانه آن را ناتوانی ارتباط برقرار کردن کافکا با پدرش (قدرت) میدانند
۴. برخی آن را برآمده از رابطهٔ کافکا با میلنا و برهم خوردن آن میدانند
۵. برخی دیگر آن را دروغ و تحمیل یک فرد یا نهاد بر یک جمع یا نهادی دیگر میدانند (تحمیل واقعیت دروغین بر حقیقت)
رمان قصر را در سال ۱۳۷۳ جلال الدین اعلم به فارسی برگردانده که توسط انتشارات نیلوفر منتشر شدهاست. البته این ترجمه (و همچنین باقی ترجمههای اعلم از آثار کافکا) را خیلیها نمیپسندد چرا که اولن از آلمانی ترجمه نشده بلکه از روی ترجمههای انگلیسی و فرانسوی به فارسی در آمده، در ثانی زبان یا نثر برگردان اعلم چندان روانخوان و دلپسند نیست، نچسب است، فارسی سره بازیهای سبکی دارد و ...؛ گویا ترجمهٔ جدیدی از قصر به دست علی اصغر حداد در راه است، حداد پیش از این داستانهای کوتاه کافکا و رمان ناتمام محاکمه را هم ترجمه کرده که بسیار خوب بوده و با استقبال روبه رو شده است؛ ناشر این آثار انتشارات ماهی است.
داستان از آنجایی آغاز میشود که ک. (K) شباهنگام وارد دهکدهای میشود که قصر در آن واقع است. به مهمانخانهای پناه میبرد تا استراحت کند اما میخواهند او را از آنجا برانند به این دلیل که میگویند هر کس بخواهد وارد دهکده شود یا در آنجا بماند میبایست از قصر اجازه گرفته باشد.
ک. مدعی میشود که شغلش مسّاحی است و با درخواست خودِ قصر به آنجا آمدهاست. پس از زنگ زدن ابتدا این ادعا تکذیب میشود و سپس تأیید میگردد و در واقع قصر ک. را به مسّاحی میپذیرد.
از فردا صبح که در پی آن است تا هر طور شده به قصر برود و (گویا) شرح وظایفش را بپرسد و مشغول کار شود ولی تا پایان کتاب در این کار کامیاب نمیشود.
ک. در روز دوم گرفتار عشق و عشوهٔ فریدا _ دختری که در "مهمان خانهٔ آقایان" _ میشود و با او رابطه برقرار میکند و قرار میشود که با هم ازدواج کنند. از اینجا به بعد، تک تک فصلهای رمان این سو و آنسو رفتنها و دویدنها و بحث کردنهای ک. است تا با اهالی دهکده، برخی آقایان یا سران قصر تا ارتباطی بیابد و از روزنهای به قصر وارد شود.
او در آغاز میفهمد که فریدا معشوقهٔ کلام (Klamm) است و اینکه او فریدا را از آن خود کرده به نوعی رقابت با کلام یا روی دست او بلند شدن است حال آنکه همین کلام رئیس دیوان عالی قصر است. ک. یکسره تلاش میکند با هر واسطهای شده پیام خود را به کلام برساند یا از او قرار ملاقات بگیرد و یا سر راهش بایستد تا بتواند به نوعی خود را به قصر و سران اصلی آن برساند و یا حتا خود را بر آنها تحمیل کند. مردم دهکده هر چه به او میگویند که ادعای او مبنی بر ملاقات با کلام یا ورود به قصر بی اساس و نشدنی است به گوشش نمیرود و با منطق و اندیشهٔ او که بسیار با نگاه و منطق اهالی دهکده تفاوت دارد، جور در نمیآید.
در چندین فصل هر بار یک نفر میخواهد ک. را با دهکده، مردمش، تاریخچه اش، قصر، بزرگان آن، و ... آشنا کند و ک. مدام با آنها مشاجره و اختلاف دارد و به نظرش بسیاری از چیزهایی که آنها میگویند و میاندیشند به کلی نادرست و بی منطق است. درنهایت میبینیم که گویی خود ک. هم مثل مردم دهکده شده و دارد همان باورهارا نسبت به قصر و آقایانش پیدا میکند.
از آنجا که کتاب قصر ناتمام مانده جای حرف و حدیث بسیاری پیدا کردهاست، حتا برخی همین ناتمام بودن را فرجام درست این کتاب به شمار میآورند.
واژهٔ قصر (Das Schloss) در زبان آلمانی علاوه بر قصر معنای قفل هم میدهد. معادل دیگر قصر در فارسی بستهدژ هم ترجمه شده. معادل انگلیسی آن The Castle و فرانسوی آن Le Château است.
تفسیرها فراوان و گاه ضد و نقیض از این اثر شدهاست.
۱. برخی آن را انتقادی از دیوانسالاری میدانند
۲. برخی آن را دینی _ الهی تعبیر میکنند و قصر را محکمهٔ اسرارآمیز الهی (مقام قدسی) میدانند
۳. برخی دیگر از دیدی روانکاوانه آن را ناتوانی ارتباط برقرار کردن کافکا با پدرش (قدرت) میدانند
۴. برخی آن را برآمده از رابطهٔ کافکا با میلنا و برهم خوردن آن میدانند
۵. برخی دیگر آن را دروغ و تحمیل یک فرد یا نهاد بر یک جمع یا نهادی دیگر میدانند (تحمیل واقعیت دروغین بر حقیقت)
رمان قصر را در سال ۱۳۷۳ جلال الدین اعلم به فارسی برگردانده که توسط انتشارات نیلوفر منتشر شدهاست. البته این ترجمه (و همچنین باقی ترجمههای اعلم از آثار کافکا) را خیلیها نمیپسندد چرا که اولن از آلمانی ترجمه نشده بلکه از روی ترجمههای انگلیسی و فرانسوی به فارسی در آمده، در ثانی زبان یا نثر برگردان اعلم چندان روانخوان و دلپسند نیست، نچسب است، فارسی سره بازیهای سبکی دارد و ...؛ گویا ترجمهٔ جدیدی از قصر به دست علی اصغر حداد در راه است، حداد پیش از این داستانهای کوتاه کافکا و رمان ناتمام محاکمه را هم ترجمه کرده که بسیار خوب بوده و با استقبال روبه رو شده است؛ ناشر این آثار انتشارات ماهی است.
the READER- مدیر فرهنگی
-
تعداد پستها : 314
Points : 930
Reputation : 27
Join date : 2009-09-23
Age : 34
آدرس پستي : turboboy_68@yahoo.com
نشان
قدرت:
(2/2)
پزشکی :: از گوشه کنار :: فرهنگی-هنری :: معرفي كتاب
صفحه 1 از 1
صلاحيات هذا المنتدى:
شما نمي توانيد در اين بخش به موضوعها پاسخ دهيد