پزشکی
هل تريد التفاعل مع هذه المساهمة؟ كل ما عليك هو إنشاء حساب جديد ببضع خطوات أو تسجيل الدخول للمتابعة.

ابراهیم در آتش

اذهب الى الأسفل

ابراهیم در آتش Empty ابراهیم در آتش

پست من طرف the READER السبت سبتمبر 26, 2009 1:14 pm

در آوار ِ خونين ِ گرگ‌وميش
ديگرگونه مردی آنک،
که خاک را سبز مي‌خواست
و عشق را شايسته‌ی زيباترين ِ زنان

که اين‌اش

به نظر

هديّتي نه چنان کم‌بها بود
که خاک و سنگ را بشايد.

چه مردی! چه مردی!

که مي‌گفت


قلب را شايسته‌تر آن

که به هفت شمشير ِ عشق

در خون نشيند



و گلو را بايسته‌تر آن

که زيباترين ِ نام‌ها را

بگويد.



و شيرآهن‌کوه مردی از اين‌گونه عاشق
ميدان ِ خونين ِ سرنوشت

به پاشنه‌ی آشيل

درنوشت.ــ

رويينه‌تني

که راز ِ مرگ‌اش



اندوه ِ عشق و
غم ِ تنهايي بود.



«ــ آه، اسفنديار ِ مغموم!

تو را آن به که چشم
فروپوشيده باشي!»



«ــ آيا نه

يکي نه

بسنده بود


که سرنوشت ِ مرا بسازد؟

من

تنها فرياد زدم

نه!

من از

فرورفتن

تن زدم.

صدايي بودم من
ــ شکلي ميان ِ اشکال ــ،
و معنايي يافتم.

من بودم
و شدم،

نه زان‌گونه که غنچه‌يي

گُلي

يا ريشه‌يي

که جوانه‌يي

يا يکي دانه

که جنگلي ــ



راست بدان‌گونه

که عامي‌مردی

شهيدی;

تا آسمان بر او نماز بَرَد.



من بي‌نوا بند‌گکي سربه‌راه

نبودم



و راه ِ بهشت ِ مينوی من

بُز روِ طوع و خاک‌ساری

نبود:



مرا ديگرگونه خدايي مي‌بايست
شايسته‌ی ِ آفرينه‌يي

که نواله‌ی ناگزير را

گردن

کج نمي‌کند.

و خدايي
ديگرگونه
آفريدم».



دريغا شيرآهن‌کوه مردا

که تو بودی،
و کوه‌وار
پيش از آن که به خاک افتي

نستوه و استوار

مُرده بودی.

اما نه خدا و نه شيطان ــ

سرنوشت ِ تو را

بُتي رقم زد

که ديگران

مي‌پرستيدند.

بُتي که

ديگران‌اش

مي‌پرستيدند.


the READER
the READER
مدیر فرهنگی

الحصان
تعداد پستها : 314
Points : 930
Reputation : 27
Join date : 2009-09-23
Age : 34
آدرس پستي : turboboy_68@yahoo.com

نشان
قدرت:
ابراهیم در آتش Left_bar_bleue2/2ابراهیم در آتش Empty_bar_bleue  (2/2)

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

بازگشت به بالاي صفحه


 
صلاحيات هذا المنتدى:
شما نمي توانيد در اين بخش به موضوعها پاسخ دهيد
whats happen?