پزشکی
هل تريد التفاعل مع هذه المساهمة؟ كل ما عليك هو إنشاء حساب جديد ببضع خطوات أو تسجيل الدخول للمتابعة.

وقتی كنار تو نشسته ام

اذهب الى الأسفل

وقتی كنار تو نشسته ام Empty وقتی كنار تو نشسته ام

پست من طرف ice queen الجمعة سبتمبر 25, 2009 9:16 am

وقتی كنار تو نشسته ام و به آرزوهای خفته ام فكر می كنم چه نزدیكی ...... وقتی فرسنگها از تو فاصله گرفته ام و در میدانچه قدیمی با میوه های كال حرف می زنم ..... اتاقم پر از باران می شود ، وقتی رویا ها یم را فراموش می كنی و چشمهایم را پشت آفتاب جا می گذاری ....... دلم پر از خون می شود وقتی سلامم را نمی شنوی و در كشتزار زندگی بذرهای شعله می پاشی ..... ترانه های جبرئیل را بشنو و از تپه های بلند پایین بیا . اگر ستاره ها از راه برسند ماه به تو نگاه خواهد كرد ، حرفهایم را باور كن ...... یاسمنها درخشنده تر از پیش در حاشیه باغچه نشسته اند و به آواز ماهی های حوض گوش می دهند .... دانه های برف جامه هایمان را سپید خواهند كرد . كاش كسی انبوه برف را از بام قلبمان پاك كند ..... رگهای من شبیه زمستان شده ا ند .پلكهای مرطوب مرا باور كن . این باران نیست كه می بارد ، صدای خسته من است كه از چشمهایم بیرون می ریزد ..... بیا از دالانهای تاریك بیهودگی عبور كنیم و به چمنزاران روشن برسیم ...... گذشته های خاموش را را دور بریز و خانه را پر از بوی زنبق كن . بیا قلبهایمان را در اقیانوس بشوییم تا هیچ گاه طعم نمك را فرامش نكنیم . اگر سلامم را پاسخ بگویی ، از آواز قناریها برایت انگشتر و گردنبند می سازم
ice queen
ice queen

P87



تعداد پستها : 66
Points : 216
Reputation : 13
Join date : 2009-05-18

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

بازگشت به بالاي صفحه

- مواضيع مماثلة

 
صلاحيات هذا المنتدى:
شما نمي توانيد در اين بخش به موضوعها پاسخ دهيد
whats happen?