مواضيع مماثلة
وقتی كنار تو نشسته ام
پزشکی :: از گوشه کنار :: فرهنگی-هنری :: جملات زیبا
صفحه 1 از 1
وقتی كنار تو نشسته ام
وقتی كنار تو نشسته ام و به آرزوهای خفته ام فكر می كنم چه نزدیكی ...... وقتی فرسنگها از تو فاصله گرفته ام و در میدانچه قدیمی با میوه های كال حرف می زنم ..... اتاقم پر از باران می شود ، وقتی رویا ها یم را فراموش می كنی و چشمهایم را پشت آفتاب جا می گذاری ....... دلم پر از خون می شود وقتی سلامم را نمی شنوی و در كشتزار زندگی بذرهای شعله می پاشی ..... ترانه های جبرئیل را بشنو و از تپه های بلند پایین بیا . اگر ستاره ها از راه برسند ماه به تو نگاه خواهد كرد ، حرفهایم را باور كن ...... یاسمنها درخشنده تر از پیش در حاشیه باغچه نشسته اند و به آواز ماهی های حوض گوش می دهند .... دانه های برف جامه هایمان را سپید خواهند كرد . كاش كسی انبوه برف را از بام قلبمان پاك كند ..... رگهای من شبیه زمستان شده ا ند .پلكهای مرطوب مرا باور كن . این باران نیست كه می بارد ، صدای خسته من است كه از چشمهایم بیرون می ریزد ..... بیا از دالانهای تاریك بیهودگی عبور كنیم و به چمنزاران روشن برسیم ...... گذشته های خاموش را را دور بریز و خانه را پر از بوی زنبق كن . بیا قلبهایمان را در اقیانوس بشوییم تا هیچ گاه طعم نمك را فرامش نكنیم . اگر سلامم را پاسخ بگویی ، از آواز قناریها برایت انگشتر و گردنبند می سازم
ice queenP87
- تعداد پستها : 66
Points : 216
Reputation : 13
Join date : 2009-05-18
پزشکی :: از گوشه کنار :: فرهنگی-هنری :: جملات زیبا
صفحه 1 از 1
صلاحيات هذا المنتدى:
شما نمي توانيد در اين بخش به موضوعها پاسخ دهيد