خرد شدن(بوکوفسکی)
پزشکی :: از گوشه کنار :: فرهنگی-هنری :: شعر
خرد شدن(بوکوفسکی)
خیلی زیاد خیلی کم
خیلی چاق
خیلی لاغر
یا هیچ کس.
خنده یا
اشک
متنفران
عشقورزان
غریبهها با صورتهایی
شبیه ته پونز
سربازان از میان
خیابانهای خونین میگذرند
بطریهای شراب را بالای سر میگردانند
و به دختران بهزور سرنیزه تجاوز میکنند
پیرمردی در یک اتاق ارزان
با عکسی از مریلین مونرو بر دیوار
تنهایییی در این دنیا هست
آنقدر عظیم که در حرکت آرام عقربههای ساعت
میبینیاش
مردم، خسته
فلج
بهخاطر عاشق بودن یا بهخاطر عاشق نبودن
مردم باهم خوب نیستند
همه در برابر هماند
پولدارها با پولدارها خوب نیستند
فقرا با فقرا
ما میترسیم
نظام آموزشیمان یادمان داده
که همهمان می توانیم
بزرگترین برنده باشیم
ولی چیزی راجعبه فلکزدهها
یا آنها که خودکشی میکنند
به ما نگفت
یا از وحشت انسانی که در جایی
درد می کشد
و تنها
بی عشق
بی همکلام
گلدانی را آب میدهد
مردم باهم خوب نیستند
مردم باهم خوب نیستند
مردم باهم خوب نیستند
و فکر میکنم که هرگز نخواهند شد
از آنها نمیخواهم که بشنوند
ولی گاهی به این موضوع فکر میکنم
دانههای تسبیح تاب خواهند خورد
ابرها سایه خواهند انداخت
و قاتل، به همان سادگی که یک گاز از بستنی قیفی میزند
سر بچه را خواهد برید
خیلی زیاد
خیلی کم
خیلی چاق
خیلی لاغر
یا هیچ کس.
متنفران از عشقورزان بیشترند
مردم باهم خوب نیستند
شاید اگر بودند
مرگهامان اینقدر دردناک نبود
در این بین به دختران جوان نگاه میکنم
ساقهها
گلهای بخت
باید راهی باشد
حتما باید راهی باشد
که تا به حال به فکرمان نرسیده
چه کسی این مغز را به من داد؟
که میگرید
که میخواهد
و میگوید که هنوز امیدی هست
و نمیگوید نه
the READER- مدیر فرهنگی
-
تعداد پستها : 314
Points : 930
Reputation : 27
Join date : 2009-09-23
Age : 34
آدرس پستي : turboboy_68@yahoo.com
نشان
قدرت:
(2/2)
پزشکی :: از گوشه کنار :: فرهنگی-هنری :: شعر