فرض کن
پزشکی :: از گوشه کنار :: فرهنگی-هنری :: جملات زیبا
صفحه 1 از 1
فرض کن
فرض كن پاك كني برداشتم
و نام تورا
از سرنويس تمام نامه ها
و از تارك تمام ترانه ها پاك كردم!
فرض كن با قلمم جناق شكستم!
به پرسش و پروانه پشت كردم
و چشمهايم را به روي رويش رؤيا و روشني بستم!
فرض كن ديگر آوازي از آسمان بي ستاره نخواندم
حجره حنجره ام ازتكلم ترانه تهي شد
و ديگر شبگرد كوچه شما
صداي آوازهاي مرا نشنيد!
بگو آنوقت
با عطر آشناي اين همه آرزو چه كنم؟
با التماس اين دل در به در!
با بي قراري ابرهاي باراني.......
باور كن به ديدار آينه هم كه ميروم
خيال تو از انتهاي سياهي چشمهايم سوسو مي زند!
موضوع دوري دستها و ديدارها مطرح نيست
همنشين نفسهاي من شدهاي
با دلتنگي ديدگانم يكي شده اي!
silence- کاربر ویژه
- تعداد پستها : 770
Points : 2448
Reputation : 60
Join date : 2009-05-11
نشان
قدرت:
(2/2)
پزشکی :: از گوشه کنار :: فرهنگی-هنری :: جملات زیبا
صفحه 1 از 1
صلاحيات هذا المنتدى:
شما نمي توانيد در اين بخش به موضوعها پاسخ دهيد